نمی دونم اگه جزو خونوادهء کسانی بودم که عزیزانشون رو امروز توو حادثهء سقوط هواپیما از دست دادن الان چه حال و روزی داشتم؟...
نمی دونم...
به یقین تسلیت گفتن مرهم نیست بر زخمی چونین...
و با این همه... تسلیت میگم.
...
می دانی ؟
اشکی نمانده حتی، تا این غم موزون را بر رازداری دامان تو بسرایم
---------------------------------------------------------------------------------------------------
پی نوشت2:
خدایا، یه قولی بهم بده! قول بده منو زودتر از همهء اونایی که دوستشون دارم ببری. قول بده... قول بده نذاری بمونم و نبودن کسایی که دوستشون دارم رو به چشم ببینم...
می دونی؟ حتی از تصور اینکه اگه اون هم تو جمع اون خبرنگارایی که توی اون هواپیما بودن و حالا حتی ازشون یه جنازهء سوخته هم نمونده بود... حتی از تصورشم تنم می لرزه... خدایا خودت حفظش کن...بذار اگه قراره یکی زودتر بره اون من باشم... خداااا...
...
وبلاگ قشنگی داری...مهربون...
...
چشمانت را ببند و حجم یک انفجار ده تنی را روی شانه هایت احساس کن.
فکر می کنی از حادثه تو چه باقی
خواهد ماند؟
واقعا متاثر شدم.خیلی هولناکه.یک سقوط ناگهانی و...
از اینجور مردن اصلا خوشم نمیاد.خیلی دردناکه.منم تسلیت میگم.
آره٬ دردناکه. منتها واسه اونایی که اینا رو از دست دادن. من اینجور مردن رو به مریضی و از دست و پا افتادن و آرزوی مرگ کردن ترجیح میدم..
گاهی فکر می کنم چه فرق می کند اگر در چنین حادثه ای بمیرم یا در بستر از زور پیری...؟!
فرق می کنه. خیلی هم فرق می کنه... از یه مردن عادی بدم میاد. مردن آدم هم باید ارزش داشته باشه... دوس ندارم تو رختخواب بمیرم!
ولی در هر صورت غم بزرگی ست برای کسانی که آنها را دوست داشتند...تسلیت می گم...
اره حاضرم سنتور بزنم پشیمون نشیا راستی لینکت رو میزارم تو صفحه داستانک میخوای بخوای میخوای نخوای
:)
واقعا باید برای این هم نظر داد؟ تاسف باره. ( به خودت شک نکن جریان هواپیما رو می گم)
سلام!خوبی !؟ قشنگ بووووود! من آپم!خواستی به همزبون منم بیا! موفق و خوش باشی! بابای:*
اگه بهت قول داد بگو منم می خوام.آرزوی کودکی تا........