به یادگار...

 

این چند خط رو می نویسم به یادگار.از روزهای سخت و تلخی که هیچ چیز سر جای خودش نیست. که همه چیز گره خورده به هم. از روزهای دلشوره و دلواپسی و چه کنم ها. از غم. از دلی که خوش نیست. از هوای خانه ای که عجیب خاکستری و گرفته شده. از خنده ای که به روی لب نمی نشینه. از هیاهویی که تو خونه نمی پیچه. از آهنگ امید و روحیه ای که طنین نمی ندازه و آرامش نمی بخشه.

می نویسم به یادگار.

تا روزی که بتابد دوباره آفتاب خوشبختی بر این خانه.

تا لطافت دوبارهء باران بهار.. تا روزهای تازگی...طراوت...زندگی...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد