شدیدا وسوسه شدم برای این پستت کامنت بزارم .. همین !
همینه دیگه! مگه اینکه من یه پست نصفه و نیمهء اینجوری بذارم که تو وسوسه بشی به کامنت گذاشتن براش!! ;) تازه یه " همین! " هم آخر حرفت میاری که بیخودی دل خوش نکنم!!! ( شوخی می کنم.. )اما منو خوشحال کرد...
اول عکست رو یه جا آپلود می کنی بعد آدرسش رو کپی می کنی و تو قسمتی که مربوط به آدرس عکسته پیست می کنی. اگه عکس رو رو یکی از صفحات وب دیدی فقط کافیه روش راست کلیک کنی پراپرتیز بعد آدرسش رو از اونجا کپی کنی. به همین سادگی
هر کی که هستی.. ازت ممنونم عزیز..امتحانش می کنم :)
خواستم بگم چه جوری بذاری که ثواب کنم!!!...دیدم زودتر یکی گفته!!!ثوابش از دستم رفت!!یه سوال دیگه بپرس!!!
همینکه نیتت خیر بوده ثوابش رو بردی!!! ... حالا برای اینکه یه ثوابی هم من بکنم و بذارم یه ثوابی هم به تو برسه(!!) یه سوال دیگه ازت می پرسم!...چه جوری روی بلاگ آهنگ بذارم؟؟!...
آخه با نوشتنم چیزی بیشتر از سکوتم واسه گفتن ندارم.
باید شروع کنی.. اونوقت می بینی حرفهای زیادی برای گفتن هست که... آره٬ باید دوباره دست به قلم بگیری( یا قلم به دست! چه فرقی می کنه؟! مهم شروع دوباره س..)...
چند تا چیز توی این عکس بود که من دوستشون دارم .... قایق کاغذی ... ماهی قرمز .. نقاشی ... سواری ... بچه های ذوق زده شیطون ... اب ... شادی ... روبان قرمز .. حوض نقلی توی حیاط خونه قدمی مادر بزرگ ... لبخند ... از پشت بغل شدن .... دستای باز ... محبت ... عشق .... لباس صورتی با دامن چینی چین ... شلوار جین آبی.. آغوش باز ... لپ قرمز ... دماغ سرخ ... گوشواره های نقلی ... موهای خرمایی و طلایی ... ابروهای بالا پریده ... آغوش باز ... خط خطی الکی ... ماهی هایی که از دهنشون نقطه میاد بیرون ... دور استخر ... مداد رنگی ... آبرنگ ... و و و ... و خیلی چیزای دیگه ... ممنونم ازت .
منم به خاطر هممممهء این چیزایی که گفتی دوستش دارم و واسه همینم گذاشتمش اینجا. اما خیال کردم هیچکی ندیدش...توی عکس تقریبا هیچ چیز دیگه ای نبود که ندیده باشیش... همه چیو گفتی ریز به ریز... از دامن چین چینی بگیر ..تا لپای قرمز و ...از پشت بغل شدن و...معرکه بود آلبالو...
سلام یه ماهی میشه نه تو نیستی و نه اینکه من جرات بودن دارم خوب قسمت اینه اما کار تو بود. می دونی فکر می کردم تو خودخواهی یا اینکه به چیزی فکر می کنی که درست نیست .اما حالا مطمئنم که خودخواهی من هم بود و غلط فکری من هم . به هر حال...
از اینکه میبینم ذائقه وبلاگ خونی جفتمون عین همه خوشحالم (مانیا ==>> مهر آب )
در مورد این پست هم : قشنگترین پلان فیلم تایتانک با یه تغیر کوچولو
راستی دلم برات یه ذره شده دختر خوب...
اونی که دیگه نه براش هستم٬نه اون برای من..خیلی بیشتر از یک ماهه که..خیلی خیلی بیشتر....ضمنا اون اصلا آدرس اینجا رو نداره! از خودخواه بودنت هم چیزی نمی دونم. هینطور از ذائقهء وبلاگ خونیت! از اون ( مانیا===> مهر آب) هم چیزی نفهمیدم. در مورد این عکس هم آره..شبیه یکی از پلان های تایتانیکه. اما تغییرش به نظرم یه کم بزرگتر از کوچولوئه!...
یه دفعه ای می نوشتی- اصلا نمی دونم که کی هستی - اینجا چیکار می کنی ... راحت تر بود...انتظار بیشتر از بی انصافی از تو نداشتم ...مهم نیست ... عادت شده ...
آه ... آدما ...
ببین، اصلاً من دلم میخواهد که دوست داشته باشم همینطور بیدلیل، بیبهانه، بیفایده. ... وقتی قربانی بی انصافی باشی - بی انصاف بودن خودش مایه تسکینه ... حتی در قبال خودت ...OK
من نیز گاهی به آسمان نگاه میکنم دزدانه در چشم ستارگان نه به تمامی آنها تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو
سلام بر والری همیشه آپ دیت!!! ما هم هستیم. ممنون که سراغ گرفتی. من همیشه سر می زنم بهت. با مطلب شاخه ای تکیده اونقدر نزدیکم که نتونستم نظر بدم....بدون که می فهممت...
هی دختر خوب ... از چی می ترسی یه طور حرف میزنی انگار کسی اینجا است که تو ... غریبه بودنم را نمی خواد با جوابهای سوال دار بی معنی هی تکرار کنی ... بگو به بینم تو اصلا منو میشناسی ؟ یادت هست ؟ ...
شدیدا وسوسه شدم برای این پستت کامنت بزارم .. همین !
همینه دیگه! مگه اینکه من یه پست نصفه و نیمهء اینجوری بذارم که تو وسوسه بشی به کامنت گذاشتن براش!! ;)
تازه یه " همین! " هم آخر حرفت میاری که بیخودی دل خوش نکنم!!! ( شوخی می کنم.. )اما منو خوشحال کرد...
من هستم
جایی نرفتم
.. اما مدتی هست که بلاگ نمی نویسی..
اول عکست رو یه جا آپلود می کنی بعد آدرسش رو کپی می کنی و تو قسمتی که مربوط به آدرس عکسته پیست می کنی. اگه عکس رو رو یکی از صفحات وب دیدی فقط کافیه روش راست کلیک کنی پراپرتیز بعد آدرسش رو از اونجا کپی کنی. به همین سادگی
هر کی که هستی.. ازت ممنونم عزیز..امتحانش می کنم :)
حالا این عکس چیه؟
یادم رفت نیش بزنم
عکس و یه جا آپلود کن فیلتر نباشه
واسه من که این عکسه أود نشد )۰:
امیدوارم تو موفق بشی.تلاش من که بی ثمر بود.نشد که نشد!!!!
ایشاله میشه! ;)
خواستم بگم چه جوری بذاری که ثواب کنم!!!...دیدم زودتر یکی گفته!!!ثوابش از دستم رفت!!یه سوال دیگه بپرس!!!
همینکه نیتت خیر بوده ثوابش رو بردی!!! ... حالا برای اینکه یه ثوابی هم من بکنم و بذارم یه ثوابی هم به تو برسه(!!) یه سوال دیگه ازت می پرسم!...چه جوری روی بلاگ آهنگ بذارم؟؟!...
حالا فهمیدم چرا به هیچکی لینک نمیدی! من که زودتر گفته بودم.عریان بودم رو گذاشتم اما فوری برش داشتم پشیمون شدم.!چطوری؟
چرا به هیچکی لینک نمیدم؟؟!...
آخه با نوشتنم چیزی بیشتر از سکوتم واسه گفتن ندارم.
باید شروع کنی.. اونوقت می بینی حرفهای زیادی برای گفتن هست که...
آره٬ باید دوباره دست به قلم بگیری( یا قلم به دست! چه فرقی می کنه؟! مهم شروع دوباره س..)...
چند تا چیز توی این عکس بود که من دوستشون دارم .... قایق کاغذی ... ماهی قرمز .. نقاشی ... سواری ... بچه های ذوق زده شیطون ... اب ... شادی ... روبان قرمز .. حوض نقلی توی حیاط خونه قدمی مادر بزرگ ... لبخند ... از پشت بغل شدن .... دستای باز ... محبت ... عشق .... لباس صورتی با دامن چینی چین ... شلوار جین آبی.. آغوش باز ... لپ قرمز ... دماغ سرخ ... گوشواره های نقلی ... موهای خرمایی و طلایی ... ابروهای بالا پریده ... آغوش باز ... خط خطی الکی ... ماهی هایی که از دهنشون نقطه میاد بیرون ... دور استخر ... مداد رنگی ... آبرنگ ... و و و ... و خیلی چیزای دیگه ... ممنونم ازت .
منم به خاطر هممممهء این چیزایی که گفتی دوستش دارم و واسه همینم گذاشتمش اینجا. اما خیال کردم هیچکی ندیدش...توی عکس تقریبا هیچ چیز دیگه ای نبود که ندیده باشیش... همه چیو گفتی ریز به ریز... از دامن چین چینی بگیر ..تا لپای قرمز و ...از پشت بغل شدن و...معرکه بود آلبالو...
این نقاشی که لینکشو گذاشتمم قشنگه
http://www.irancartoon.com/100/illustration/kambiz2/009.jpg
قشنگ که نه...خیلی ی ی ی قشنگ...
سلام
یه ماهی میشه نه تو نیستی و نه اینکه من جرات بودن دارم خوب قسمت اینه اما کار تو بود.
می دونی فکر می کردم تو خودخواهی یا اینکه به چیزی فکر می کنی که درست نیست .اما حالا مطمئنم که خودخواهی من هم بود و غلط فکری من هم .
به هر حال...
از اینکه میبینم ذائقه وبلاگ خونی جفتمون عین همه خوشحالم (مانیا ==>> مهر آب )
در مورد این پست هم :
قشنگترین پلان فیلم تایتانک با یه تغیر کوچولو
راستی دلم برات یه ذره شده دختر خوب...
اونی که دیگه نه براش هستم٬نه اون برای من..خیلی بیشتر از یک ماهه که..خیلی خیلی بیشتر....ضمنا اون اصلا آدرس اینجا رو نداره!
از خودخواه بودنت هم چیزی نمی دونم. هینطور از ذائقهء وبلاگ خونیت! از اون ( مانیا===> مهر آب) هم چیزی نفهمیدم.
در مورد این عکس هم آره..شبیه یکی از پلان های تایتانیکه. اما تغییرش به نظرم یه کم بزرگتر از کوچولوئه!...
من هم یاد تایتانیک میفتم .. تعییرش چندان هم کوجیک نیست .. اینو یه فمینیست کشیده . او تو دختره عقب نبود ..
آره٬ اونجا دختره عقب نبود. اما همیشه که در رو یه پاشنه نمی چرخه که...!! p:
یه دفعه ای می نوشتی- اصلا نمی دونم که کی هستی - اینجا چیکار می کنی ... راحت تر بود...انتظار بیشتر از بی انصافی از تو نداشتم ...مهم نیست ... عادت شده ...
آه ... آدما ...
ببین،
اصلاً من دلم میخواهد که دوست داشته باشم
همینطور بیدلیل، بیبهانه، بیفایده.
...
وقتی قربانی بی انصافی باشی - بی انصاف بودن خودش مایه تسکینه ...
حتی در قبال خودت ...OK
من نیز گاهی به آسمان نگاه میکنم
دزدانه
در چشم ستارگان
نه به تمامی آنها
تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو
تو مگه چشمای منو دیدی؟؟؟!!!
سلام بر والری همیشه آپ دیت!!!
ما هم هستیم. ممنون که سراغ گرفتی.
من همیشه سر می زنم بهت. با مطلب شاخه ای تکیده اونقدر نزدیکم که نتونستم نظر بدم....بدون که می فهممت...
خوبه که می فهمیم...حس خوبیه...باور کن :)
هی دختر خوب ...
از چی می ترسی یه طور حرف میزنی انگار کسی اینجا است که تو ...
غریبه بودنم را نمی خواد با جوابهای سوال دار بی معنی هی تکرار کنی ...
بگو به بینم تو اصلا منو میشناسی ؟
یادت هست ؟
...
البته که بلد بودی ! مگه تو نبودی که به من یاد دادی؟ :)
منتظر عکسای خوب خوب ...
فکر نکنم.
آخه اگه بلد بودم که نمی پرسیدم که...
بهت تبریک میگم
ممنونم. :) اما چیو ؟
مبارکه.
پیش منم بیا آپ کردم. خوشال میشم بیایا.
قربوست .
با یه دوره آموزش کامل html چطوری؟:ی
واقعا می خوایی بدونی چطور آهنگ بذاری؟
سلام دختر جان
مطلب قبلیت خیلی به دلم نشست با اجازه میزارمش تو وبلاگم
چطوری دختر جان بیا ببین میپسندی؟
راستش من اون نقطه تهیا رو لینک کرده بودم نمیدونم چرا پکیده بود!!!!!
اینجوریه دیگه!...یه وقتایی هم بعضی چیزا می پکه!! ... ;)
بیا ببین میپسندی یا عوضش کنم :دی
مخ منم الان پکیده راستی!
عکسه هم عکس خودمه
مرسی :دیییییییییییییییییییییی
چه تایتانیک!
چه با مزه!...